زعرور است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی ص 248). این نامی است که به دیاربکر و اربل و جز آن از مردم مشرق (بین النهرین علیا) به زعرور دهند. (از مفردات ابن البیطار). رجوع به زعرور شود
زعرور است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی ص 248). این نامی است که به دیاربکر و اربل و جز آن از مردم مشرق (بین النهرین علیا) به زعرور دهند. (از مفردات ابن البیطار). رجوع به زعرور شود
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل. سکنۀ آن 2846 تن. آب آنجا از رود عنبران و محصول آن غلات و حبوب است. این ده در دو محل بنام عنبران بالا (علیا) و عنبران پایین (سفلی) قرار دارد. و سکنۀ عنبران علیا 2046 تن است. دارای پاسگاه مرزی و دبستان نیز میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل. سکنۀ آن 2846 تن. آب آنجا از رود عنبران و محصول آن غلات و حبوب است. این ده در دو محل بنام عنبران بالا (علیا) و عنبران پایین (سفلی) قرار دارد. و سکنۀ عنبران علیا 2046 تن است. دارای پاسگاه مرزی و دبستان نیز میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نام یکی از دهستانهای بخش اردل شهرستان شهرکرد در جنوب باختری شهرکرد واقع و کوهستانی است و مهمترین کوههای آن عبارتند از: 1 - کوه کره در باختر که بلندترین قلۀ آن به ارتفاع 3618 گز است، 2 - کوه اسبیان در شمال دهستان که در جهت خاور به باختر کشیده شده است در باختر به ارتفاع زردکوه بختیاری میرسد، 3 - کوه محمود که در جنوب آبادی چشمه خواجه واقع شده است، رودخانه های این دهستان همان شعبات رودخانه کوهرنگ است که از دامنه های جنوب خاوری زردکوه سرچشمه میگیرند، هوای دهستان معتدل و ییلاقی و آب قراء آن از چشمه و قنات و رودخانه های محلی تأمین میشود، محل ییلاق طوایف دینارانی اطراف ایزه و مالامیر میباشد این دهستان از 12 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و جمعیت آن 1211 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10) دهی است از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد و در حدود 100 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) دهی است از دهستان غاربخش ری شهرستان تهران، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
نام یکی از دهستانهای بخش اردل شهرستان شهرکرد در جنوب باختری شهرکرد واقع و کوهستانی است و مهمترین کوههای آن عبارتند از: 1 - کوه کره در باختر که بلندترین قلۀ آن به ارتفاع 3618 گز است، 2 - کوه اسبیان در شمال دهستان که در جهت خاور به باختر کشیده شده است در باختر به ارتفاع زردکوه بختیاری میرسد، 3 - کوه محمود که در جنوب آبادی چشمه خواجه واقع شده است، رودخانه های این دهستان همان شعبات رودخانه کوهرنگ است که از دامنه های جنوب خاوری زردکوه سرچشمه میگیرند، هوای دهستان معتدل و ییلاقی و آب قراء آن از چشمه و قنات و رودخانه های محلی تأمین میشود، محل ییلاق طوایف دینارانی اطراف ایزه و مالامیر میباشد این دهستان از 12 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و جمعیت آن 1211 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10) دهی است از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد و در حدود 100 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) دهی است از دهستان غاربخش ری شهرستان تهران، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
عیب داننده. آنکه عیب مردم شناسد. (فرهنگ فارسی معین) : ما همه عیبیم چون یابد وصال عیب دان در بارگاه غیب دان. عطار. عیب های سگ بسی او می شمرد عیب دان از غیب دان بوئی نبرد. مولوی. نعوذباللّه اگر خلق عیب دان بودی کسی به حال خود از دست کس نیاسودی. سعدی
عیب داننده. آنکه عیب مردم شناسد. (فرهنگ فارسی معین) : ما همه عیبیم چون یابد وصال عیب دان در بارگاه غیب دان. عطار. عیب های سگ بسی او می شمرد عیب دان از غیب دان بوئی نبرد. مولوی. نعوذباللَّه اگر خلق عیب دان بودی کسی به حال خود از دست کس نیاسودی. سعدی
انا، وادیی است بین صلا و مدین، و آن بر ساحل واقع است. و گویند: نام قریه ای است در راه مصریان هرگاه به حج میروند. نام آن را عینونا نیز گفته اند. (از معجم البلدان). و رجوع به عینونا شود
انا، وادیی است بین صَلا و مَدیَن، و آن بر ساحل واقع است. و گویند: نام قریه ای است در راه مصریان هرگاه به حج میروند. نام آن را عَینونا نیز گفته اند. (از معجم البلدان). و رجوع به عینونا شود
دهی به شام در پائین کوه لکام. (منتهی الارب) (آنندراج). قریه ای است زیر جبل لکّام در نزدیکی مرعش. درب العین به این مکان منسوب است که از آنجا به ’هارونیه’ راه دارد، و آن شهری است لطیف و زیبا در ثغور مصیصه. (از معجم البلدان)
دهی به شام در پائین کوه لکام. (منتهی الارب) (آنندراج). قریه ای است زیر جبل لُکّام در نزدیکی مرعش. درب العین به این مکان منسوب است که از آنجا به ’هارونیه’ راه دارد، و آن شهری است لطیف و زیبا در ثغور مصیصه. (از معجم البلدان)
دهی جزء دهستان ابرشیوه پشت کوه بخش حومه شهرستان دماوند با 950 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات، سیب زمینی، لوبیا و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی جزء دهستان ابرشیوه پشت کوه بخش حومه شهرستان دماوند با 950 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات، سیب زمینی، لوبیا و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
حاکم. متصدی عمل دیوانی. عملدار: چون ژاله و صبا و شباهنگ همچنین معزول روز باش و عمل ران صبحگاه. خاقانی. صانع زرین عمل، مهتر عالی شرف در ید بیضا رسید دست عمل ران او. خاقانی
حاکم. متصدی عمل دیوانی. عملدار: چون ژاله و صبا و شباهنگ همچنین معزول روز باش و عمل ران صبحگاه. خاقانی. صانع زرین عمل، مهتر عالی شرف در ید بیضا رسید دست عمل ران او. خاقانی
مخفف از این سان، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، بدین نحو، از این طرز، از این دست: زین سان که کس تو میخورد خرزه سیرش نکند خیار کاونجک، منجیک (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
مخفف از این سان، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، بدین نحو، از این طرز، از این دست: زین سان که کس تو میخورد خرزه سیرش نکند خیار کاونجک، منجیک (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
ابری که مانند سیل آب میریزد. (ناظم الاطباء). آنچه مانند سیل آب ریزد. بسیارآب: سگ دیوانه پاسبانم شد خوابم از چشم سیل ران برخاست. خاقانی. طوفان شود آشکار کز خون شمشیر تو سیل ران ببینم. خاقانی. در ماتم تو گشت مرا چشم سیل ران مانند دیدۀ گهر و چشمۀسنان. درویش واله هروی (از آنندراج)
ابری که مانند سیل آب میریزد. (ناظم الاطباء). آنچه مانند سیل آب ریزد. بسیارآب: سگ دیوانه پاسبانم شد خوابم از چشم سیل ران برخاست. خاقانی. طوفان شود آشکار کز خون شمشیر تو سیل ران ببینم. خاقانی. در ماتم تو گشت مرا چشم سیل ران مانند دیدۀ گهر و چشمۀسنان. درویش واله هروی (از آنندراج)